یادداشت؛

نسل جوان خاورمیانه

|
۱۳۹۸/۰۸/۰۱
|
۰۸:۰۵:۳۷
| کد خبر: ۹۱۵۱۶۶
نسل جوان خاورمیانه
جلال خوش‌چهره- کارشناس بین‌الملل

نسل جوان خاورمیانه و مطالباتشان را باید به رسمیت شناخت؛ چه در عراق، چه در الجزایر، چه در مراکش و اردن و... چه در لبنان. براساس گزارش منابع خبری، نزدیک به یک میلیون و هفتصد هزار نفر از جمعیت پنج میلیون نفری این کشور کوچک خاورمیانه در خیابان‌های صیدا، طرابلس، بعلبک و بیروت، مطالبات خود را از نظام سیاسی حاکم براین کشور فریاد می‌کنند. 

شعار جمعیت معترضان لبنانی شبیه همانی است که در دیگر کشورهای خاورمیانه از سوی جمعیت مطالبه‌گر شنیده می‌شود. دیر نیست که چنین صحنه‌هایی فراگیری بیشتری یابد. اما چنین رخدادی یکباره و غافلگیرانه بوده است؟ آیا دولتمردان کشورهای خاورمیانه از پیش نشانه‌های بروز این وضع را ندیده و یا پیش‌بینی نمی‌کردند. حداقل در عراق و لبنان طی سال‌های 2014 میلادی به این‌سو شاهد نشانه‌های بحران کارآمدی در سیستم مدیریتی بودیم که با اعتراض‌هایی در بصره در عراق و یا سال 2015 در لبنان رخ داد. از همان هنگام هشدارها درباره بروز دوباره بحران باقی ماند اما دولتمردان کشورها هریک به تدبیری دلخوش کردند که تنها به خاموش کردن آتش خشم مردم در هیئت آتش نشان محدود شد. 

وضع جاری و واکنش‌های انفعالی دولتمردان به اعتراضات مردم مانند آنچه امروز به ویژه در لبنان و عراق شنیده و دیده می‌شود، حاکی از هدر رفت فرصت‌هایی است که می‌توانست مانع بروز اوضاع کنونی شود. تدابیر فوری هم نمی‌تواند چاره ساز باشد. «سعد حریری» سند اقتصادی با نام «سند نجات» را به فوریت در دستور کار قرار داده و خواستار اقدام فوری دولتمردان برای انجام اصلاحات دم دستی مانند لغو مالیات‌های مصوب و یا استعفای برخی وزیران کابینه نیز شده است. بی‌تردید این تدابیر نمی‌تواند اعتماد عمومی را بازیابی کند؛ به ویژه در کشوری که تاکنون سهم‌خواهی طایفه‌ای حرف نخست را در تقسیم کیک قدرت می‌زد. شوربختانه نظام‌های سیاسی کمتر به این مهم باور دارند که اعتماد مردم سخت حاصل می‌شود اما به سرعت از کف می‌رود. بازسازی این وضع همان دشواری جانکاه برای بقا نزد نظام‌های سیاسی است. 

مانع بزرگ در برابر آرام سازی خشم مردم که اصلی‌ترین شمار آنان را جوانان تشکیل می‌دهند، وعده اصلاحات از سوی کسانی است که متهمان اصلی نابسامانی‌های امروز هستند. آنان تا پیش از این سرگرم بده بستان‌ها میان خود و رقیبانشان، در عین کم توجهی به نیازهای فوری و بلند مدت مردمی بوده‌اند که زندگی مطمئن و با ثبات را حق خود می‌دانند. اکنون سخت است معترضان باور کنند چنین جماعتی، مجری وعده‌هایی باشند که سعد حریری مدعی آن است؛ یعنی مبارزه با فساد و بازگشت به برنامه اصلاحات اقتصادی و سیاسی. 

مشکل دیگر دولتمردان کشورهای یاد شده دیر فهمی ترکیب جمعیتی کشورهایی است که حالا بیشترین آنان را جوانان با مطالبات این روزگار خود آرایش داده‌اند. این مطالبات نه قوم می‌شناسد و نه طایفه. معترضان لبنانی را طیفی از مسلمانان و مسیحیان تشکیل می‌دهند. آنان از یکدیگر نمی‌پرسند تو ازکدام طایفه و قوم هستی. مهم مطالبات مشترک آنان است که حق زندگی را فریاد می‌کند. بهانه شروع ناآرامی‌های اعتراضی در لبنان حائز تأمل جدی است: اعتراض‌ به تصویب مالیات بر اپلیکیشن‌های اینترنتی. آیا مخالفت با این مصوبه می‌توانست چنین دامن گستر باشد یا بهانه‌ای شده تا خشم‌های پنهان به ناگاه سر از خاکستر بیرون کنند؟

خاورمیانه خسته از جنگ‌ها و بی‌ثباتی‌ها اکنون با جمعیت جوانی روبروست که مطالبات خود را می‌خواهند: پایان بخشی به فساد‌ها و نابسامانی‌های و بازگشت امید به فردا با به رسمیت شناختن حق زندگی.

نظر شما